مشتری های ما قاتل نیستند
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۶۲۳۴۰
کافی است تا رگ گردن یک جوانی باد کند، چشمها بشوند کاسه خون و چاقویی از جیب بیرون بیاید و در پهلو فرو برود و سینهای را بشکافد، متهم ردیف اول میشود چاقوی زنجان که با تولیدش بهانهای به دست جوانان میدهد تا روزهای روشن جوانی را صرفا به دلیل داشتن این چاقوها تباه کنند. در این میان شاید کسی تمایلی ندارد چاقوی آلوده به خون را از زمین بردارد، لختههای سرخ و سیاه را کنار بزند و از پس این قطرهها مارک کلمبیا یا چاقوی همهکاره ویکتورینوکس سوییسی را ببیند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامه اعتماد نوشت: «چراغ دکان ۵۳ سال است که میسوزد اما داستان آشنایی دستهای فرجیانها با پولاد و آتش به سال ۱۳۲۴ میرسد، روزی که مرحوم «حاج حسین فرجیان» یک سالی میشد که بدون تلمذ نزد استادی، راه را به دنیای شگفت و رازآمیز چاقوسازی باز کرده بود، حضور او نزد استاد یحیی قدوسی اما ریشههای عشق به گلهای مذاب آهن را در دل جوان حاجحسین به بار نشاند و از آن روز تاکنون سه نسل از این خاندان دل در گرو این صنعت دادهاند.
فرزند پنجم حاجحسین، بعد از چهار دختر شد «محمدرضا فرجیان»، فرزندی که عصرهای تابستان و زمستان را در کارگاه چشم به دستهای پدر میدوخت و گوش به حرفهای او میسپرد تا راز ساختن دشنه تیز و ظریف را از دل آهن و فولاد بیاموزد.
شاید اگر چراغ این دکان روبروی مدرسه امیرکبیر زنجان نمیسوخت، شاید حالا عمل «محمدرضا فرجیان» نیز همقطار با عمل «میرزا طاهر نصرآبادی اصفهانی»، شمشیرساز عهد صفوی در موزههای کشور ارج و قرب داشت، شاید اگر استاد و پدر در زمان و خطهای دیگر راز چاقوهای اصیل زنجانی را احیا میکردند، استعداد شگرف و نحوه مهارتآموزی آنها افسانهای چون «ماسامونه»، شهرهترین «کتانا»ساز ژاپنی به نام آنها نیز نوشته میشد.
اگر شمشیر ساموراییهای قرن سیزدهم را ماسامونه برای نخستینبار در قرن سیزدهم احیا کرد، فرجیانها نیز شمشیر کوروش را دوباره احیا کردند، شمشیری که حالا در موزههای آلمان دست به دست میچرخد، شمشیری که در شیراز پیدا شده و از میان شکسته بود، بعد از این چهار شمشیر قدیمی دیگر نیز در این کارگاه تعمیر و احیا شدند، یکی از این شمشیرها حالا در موزه صنایعدستی زنجان است دیگری در تهران و مابقی در آلمان.
با این حال دکان کوچک آقامحمدرضا، دور از مرکز گردشگری زنجان هنوز چراغی روشن دارد، هنوز هستند مشتریانی که برای دل از او خرید میکنند، نام استاد گرچه برای بیرقدوز و فرشفروشی قدیمی نبش خیابان امیرکبیر و تمام آنهایی که هنوز مهر از خشت و آجر نکشیدهاند و سرقفلی زمین خود را به نوساز واگذار نکردهاند، آشناست، اما این دکان کوچک دور از مرکز اصلی گردشگری شهر، در انزوا تلاش میکند تا در روزهای گمنامی و رکود چاقوی زنجان، در مغازه را به روی چاقوهای چینی ببندد و سنت پدری را احیا کند.
سنت پدر، سنت احیای ساخت قمه و شمشیر بود، پدر سال ۱۳۹۵ از دنیا رفت، سالی که لایحه منع حمل سلاح سرد در تب و تاب تصویب بود، از آن روز تاکنون کسی چندان در فکر احیای سنت ساخت قمه و شمشیر نیست و اگر فکرش را هم بکند، بستهشدن مرزها به صادرات قمه و شمشیر زینتی به عراق هر استادکار و صاحبکاری را به یأس و ناامیدی فرو میبرد.
آن روزهایی که مرز عراق باز بود، آن روزهایی که پست چاقو و قمه زینتی را چون سایر صنایعدستی جابهجا میکرد تمام شده است و حالا تنها سه استادکار در زنجان هستند که راه آنها را پسرانشان ادامه میدهند.
حالا از میان ۵۰۰ استادکار، تنها ۵۰ یا ۶۰ نفر باقی ماندهاند، در کارگاهها هر روز بسته میشود و پسران ترجیح میدهند شغل و پیشه دیگری را اختیار کنند و راه پدری را با تمام ظرایف و شگفتیهایش به داشتن سوپرمارکت ببخشند.
پایینآمدن کیفیت مواد اولیه نیز درد دیگری است که در رکود بازار آنقدرها مجالی را برای اعتراض نمیگشاید، پیش از این مواد اولیه از امریکا، انگلیس و کشورهای اروپایی میآمدند، جنس مواد اولیه آنقدر بالا بود تا این چاقوها را صدها سال ماندگار کند، اما حالا استیلها نیز رنگوبوی قبلی را ندارند.
نه تنها استیل، دیگر روی تیزی شاخ گوزن و صدف هم کار نمیشود، پلاستیک و مواد اولیه معدنی و مصنوعی جای این فرآوردهها را گرفته است. محمدرضا فرجیان، بعد از اینکه رگبار خردادماه ناگهان هوای شهر را ابری میکند، دست روی پیشخوان شیشهای میگذارد و پشت به تمام چاقوهایی که با نامی مهر خوردهاند، میگوید: «این هنر دیگر صرفه ندارد.»
میراث پدرگهگاهی مهر قدیمی پدر را باز از کشو بیرون میکشد، نگاهی به تصویر سفید و سیاه پدر بر پیشانی دکان میکند و مهر را که روی بهترین تیغه ساخته شده است، داغ میزند. ادب و آداب حکم میکند که پسر یاد هنر و مهارت پدر را با داغزدن دوباره مهر او زنده کند. این داغ، سندی است گویای ادامه راه پدری و نشاندهنده ثمر تربیتی که حالا اگر حتی در صنعتگری و هنرورزی از پدر پیشی میگیرد، با خاکساری مهر پدر را روی بهترین کار خود میزند تا بگوید هر آنچه دارد از مکتب پدر دارد، مکتبی که رازهای آن سینه به سینه نقل میشود. حالا یکی از این رازها، شگرد مرموز ساخت فولاد دمشقی یا فولاد جوهردار و رگهدار است که از ۶۰۰ لایه فولاد تشکیل میشود.
فولاد دمشقی نامی است که اعراب به گرانبهاترین شمشیرهای عربی دادهاند، شمشیر کریمخان زند و نادرشاه را نیز از جنس همین شمشیر دانستهاند. این فن و مهارت در ژاپن نیز احیا شده است، شمشیرهای ژاپنی که با این فن ساخته میشوند، بیش از ۵۰۰ میلیون تومان میارزند و اجازه صادرات ندارند.
شمشیرها اجازه صادرات ندارند تا رمز و رموز این هنر برای همیشه در همان خطه بماند، اما قمهها، چاقوها و شمشیرهای زینتی فرجیان نه برای جلوگیری از عیانشدن این راز سر به مهر، بلکه تحتتاثیر اجرای دلبخواهی قانون سلاح خواندن هنر دست او ممنوع اعلام شده است.
این قانون اما دکانهای پاساژ مروارید زنجان را پر از محصولات چینی کرده است، خریدن یک چاقو مهردار و ضامندار زنجانی برای قتل صرف نمیکند، صادرات که ممنوع شد، فروختن این آثار هنری از طریق پست که ممنوع شد، بانه شد دروازهای برای ورود بستههای بزرگ چاقوهای چینی به اسم سنتی زنجان، سوییسی و امریکایی.
حالا حتی چاقوسازان نیز ترجیح میدهند ردیف ویترین مغازه را پرکنند از چاقوهای ارزانقیمت چینی. سود و فروش بیشتر و قیمت پایین آنها لااقل مانع ورشکستگی میشود. پاساژ مروارید کنار سنگفرش خیابان امام زنجان، مهمترین مرکز تجاری خرید و فروش صنایعدستی است.
برای یک مسافر، اطمینان به نام و نشان این پاساژ او را به خرید وا میدارد، بیآنکه بداند حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد چاقوها، کاردهای آشپزخانه، تیزی و چاقوهای ضامندار این پاساژ چینی هستند، آقای فرجیان اما برای استعمال واژه «چینی» چند بار عذرخواهی میکند، چاقوی زنجان ساخت چین چنان شرمی به صورتش میاندازد که با مکث سعی میکند این واژه را سریع در دهان بچرخاند و مثل شربت تلخی آن را به سرعت قورت دهد، بردن نام چاقوی چینی و سوییسی در این مغازه بیاحترامی به چشمهای پدر است که از آن بالا صداقت و تعهد به هنر پسرش را میپاید، اما با وجود مشتریان ثابت، ممنوعیت ارسال، صادرات صفر و مسوولانی که جز وعده حاصل دیگری ندارند، تا چه روزی میتوان چراغ این دکان را روشن نگه داشت؟
تو نخواهی کشتیک کارد شکاری هفتصد هزار تومان، یک شمشیر کوچک تزیینی یک میلیون و دویست هزار تومان، چاقوی جیبی هشتصد هزار تومان، چاقویی با این قیمت محال است برای قتل خریده شود، اگر قرار به کشتن و زورگویی است، تیغههای چاقوهای ده هزارتومانی چینی نیز میتوانند از ترس خراش و زخم و خون ترس را به گشادی سفید چشمها بیاورند.
برای ترساندن، برای تهدید، برای خونریختن، برای زخمزدن، برای سر بریدن، برای مثله و تکهتکه کردن نیازی به داشتن مهر صنعتگر روی چاقو و تیزی نیست، قابیل برای کشتن نیازی به چاقوی ساخت زنجان نداشت، سنگ نیز میکشد، یک گلدان نیز میکشد، یک لنگه کفش نیز میتواند جوی خون راه بیندازد، دسته هاون میتواند به پدرکشی بینجامد.
اما همانطورکه قاتل به گلدان میناکاری اصفهان به عنوان ابزار قتاله نگاه نمیکند، چاقو و شمشیرهای کوچک و ظریف استاد فرجیان نیز بیش از آنکه با رنگ سرخ و درد آشنا باشند، مشتریانی دارند اهل هنر و فرهنگ که دلنگران از دسترفتن این هنر هستند، استادان خطاطی که برای صیقلدادن قلمهای نی و خطنوشتن چشمبهراه قلمتراشهای خوشتراش استاد هستند و موزههایی خارج از مرزهای زنجان که میدانند داشتن چاقوهای با مهر یک استاد چه گنجینه ارزشمندی است.
با این حال کافی است تا رگ گردن یک جوانی باد کند، چشمها بشوند کاسه خون و چاقویی از جیب بیرون بیاید و در پهلو فرو برود و سینهای را بشکافد، متهم ردیف اول میشود چاقوی زنجان که با تولیدش بهانهای به دست جوانان میدهد تا روزهای روشن جوانی را صرفا به دلیل داشتن این چاقوها تباه کنند.
در این میان شاید کسی تمایلی ندارد چاقوی آلوده به خون را از زمین بردارد، لختههای سرخ و سیاه را کنار بزند و از پس این قطرهها مارک کلمبیا یا چاقوی همهکاره ویکتورینوکس سوییسی را ببیند. فرجیان بارها با خنده تاکید میکند که «مشتریهای ما قاتل نیستند»، بلکه مشتریان دیگر این دکان موزههای سراسر دنیا هستند.
داستان مشتریان «خاص» فرجیان به روزی بازمیگردد که مردی بدون دادن نام و نشان خود سفارش ساخت شمشیری را داد که بتواند با همتاهای ترک خود رقابت کند. این شمشیر ساخته شده و به مصاف رزمآرایی رسید، رزم بریدن یک نمد بود، شمشیرهایی که با سنت عثمانی ساخته شده بودند، سرافکنده از رزم بیرون آمدند، شاهکار دست فرجیان بود که توانست به نرمی نمد را دو تکه کند.
بعد از این ماجرا بود که پیشنهاد دادند تا فرجیان پنج سال ساکن ترکیه شود و راه و رسم ساخت این شمشیرها را به دیار سلطانها بیاموزد، اما او به پیشنهاد یکی از دوستان از این سفر، خانه و درآمد چشمگیر صرفنظر کرد، آموزش این هنر خلاف ادب و آداب چاقوسازان بود، این هنر سینه به سینه در زنجان نقل شده بود و اگر از مرز ایران میگذشت، چاقو و شمشیر زنجان رقیبی جدی به خود میدید که از قضا این رقیب نحوه برخورد با صنایعدستی سرزمینش را به از رقیب میداند.
از دیده رفتیمپیش از وضع قانون، لااقل گاهی صنایعدستی تهران سفارش کارهای موزهای و زینتی را میداد، ماجرای این سفارشها البته به دهه ۶۰ بازمیگردد. اما همانزمان نیز اصرار سازمان به این بود که چاقوها به دلال فروخته شوند و سازمان از این واسطه چاقو بخرد. این خرده محل درآمد نیز بعد از مدتی به باد فراموشی گرفته شد و در سه دهه بعدی به آرامی صنعت چاقوسازی زنجان راه قعر را پیش گرفت و همراه با سقوط تعداد استادکاران، فروشندگان چاقوی چینی در بازار صنایعدستی زنجان بالا و بالاتر رفتند.
داخل دکان محمدرضا فرجیان و داخل ویترین، قاب کوچکی با خط نستعلیق میگوید «از دل برود هر آنکه از دیده رود»، فرجیان اما با عذرخواهی میگوید که داستان استادکاران و هنرمندان در این خطه برعکس این شعر است، هنرمندان وقتی شناخته میشوند که از دیده بروند، وقتی کار آنها ارزش پیدا میکند که دیگر دیر است.
فرجیان زیرچشم نگاهی به تصویر پدر میکند و میگوید: «پدرم انسان لطیف و خوشصحبتی بود، اگر شاگرد یا استادکار چاقویی برایش میآوردند، عیب کار را میگفت و راهنمایی میکرد، میخواست که استادکاران بهترین چاقو را بسازند، نه اینکه ساخت چاقوی خوب در انحصار خودش باشد و بقیه درجا بزنند.
استاد یحیی قدوسی هم بینظیر بود. میگویند چاقوی یازده تیغه چرچیل را او ساخت، فرانسه، انگلیسی و عربی را مسلط بود، اما او هم تا زنده بود قدر ندید، ما باید بمیریم تا بیایند و ببینند که چه کسی بودیم و چه کار کردیم، باید از دیده برویم تا به دل برسیم.» با آرامگرفتن آسمان، پسر جوان این چاقوساز وارد دکان میشود و چاقویی را پیچیده لای روزنامه روی پیشخوان میگذارد و میرود، روی چاقو مهر خورده است: «امید».»
لینک کوتاه: asriran.com/0034eyمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: چاقوسازی چاقوی زنجان مواد اولیه صنایع دستی چشم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۶۲۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقر، مشتری ثابت دندانپزشکی زیرپلهای
«از درد دندان نجاتمان میدهد، حالا جواز ندارد که ندارد» پیرمرد که پلمب شدن مطب دندانپزشک قلابی را میدید، با این جمله اعتراضش را نشان داد. مطب یک دندانپزشک قلابی در بروجرد برای سومین بار پلمب شد، او هر بار با اجاره مکان جدید دوباره مطب تأسیس میکند.
فعالیت افراد فاقد صلاحیت در حیطه دندانپزشکی به دلیل فراهم نبودن شرایط بهداشتی و استریل تجهیزات و عدم تخصص و مهارت در امر دندانپزشکی، عوارض و مشکلات جبرانناپذیری را برای مراجعین ایجاد میکند و همین امر هزینههای گزافی روی دست مراجعین میگذارد.
نبود نظارت بهداشتی بر این اماکن موجب رعایت نکردن اصول بهداشتی از سوی این مراکز و انتقال بیماریهای واگیرداری، چون ایدز و هپاتیت میشود.
پیش از این، رئیس شبکه بهداشت و درمان سلسله از شناسایی و پلمب ۱۲ مرکز غیرمجاز پزشکی و دندانپزشکی در راستای پیشگیری از سرایت بیماریهای عفونی و حفظ سلامت شهروندان این شهرستان خبر داده بود.
همچنین معاون درمان شبکه بهداشت و درمان بروجرد هم از پلمب مطب دندانپزشک قلابی بعد از ۲۰ سال فعالیت در یکی از روستاهای بروجرد پلمب و دستگیری فرد متخلف خبر داده بود.
طبق آمار حدود ۳۰۰ مورد از خدمات دندانپزشکی کاملاً تعرفه دارد، این در حالی است که کمتر از ۲۰ مورد آنها تحت پوشش بیمه است، عدم پوشش بیمهای خدمات دندانپزشکی، باعث میشود پرداخت از جیب بیمار افزایش پیدا کند.
بسیاری از افراد، چون از نظر مالی از عهده ترمیم دندان خود برنمیآیند، عطای داشتن دندان را به لقای آن میبخشند و آن را میکشند یا زمانی مراجعه میکنند که درد، امانشان را بریده است.
طبق آمارهای موجود، هر ایرانی حداقل ۶ دندان پوسیده دارد؛ بالای ۸۰ درصد افراد ۵ تا ۶ ساله به طور متوسط ۵ دندان شیری پوسیده، یا کشیدهشده یا پرشده دارند. افراد ۳۰ تا ۴۰ ساله که در سن فعالیت اجتماعی هستند، ۱۲ تا ۱۳ دندانِ ازدسترفته دارند. در گروه سنی بالای ۶۵ سال نیز بیش از ۵۵ درصد افراد دیگر هیچ دندانی برایشان باقی نمانده است.
نماینده آبادان با گلایه از گرانی هزینههای دندانپزشکی میگوید که خدمات دندانپزشکی باید با نگاه پیشگیرانه در کشور ارائه شود، اما به دلیل گرانی هزینهها و مشکلات تامین تجهیزات لازم و مواد مصرفی، قیمت بیش از گذشته افزایش پیدا کرده است.
دریافت تعرفه ارزان توسط دندانپزشکانقلابی باعث شده افرادی که اغلب اطلاع کافی ندارند برای خدمات دندانپزشکی به دندانپزشکان قلابی و زیر زمینی مراجعه کنند.
البته رئیس هیئت مدیره جامعه دندانپزشکی ایران معتقد است که کاهش تعرفهگذاری خدمات دندانپزشکی میتواند خدمات بی کیفیت را به دنبال داشته باشد و دریافت خدمات ارزان قیمت دندانپزشکی به وسیله افراد غیرمجاز منجر به درمان مجدد و افزایش هزینه میشود و بهتر است از همان ابتدا به کلینیکهای دندانپزشکی و مراکز معتبر مراجعه شود.
طبق نظر جامعه دندانپزشکان، راهکار کاهش هزینه دندانپزشکی پیشگیری است، نکته دیگر تمرکز بر بیمههای خصوصی است در برخی کشورها بیمهها هزینههای درمان دندان را بر عهده گرفتهاند.
سرمایه گذاری در زمینه آموزش پیشگیری پوسیدگی دندان بهداشت دهان و دندان و از سوی دیگر تشکیل یک صندوق واحد در دولت به منظور خدمات دندانپزشکی میتواند مشکلات را کاهش دهد.